مهریه
واژه "مهر" به فتح میم واژهایست عربی که در فارسی به آن کابین و مهریه میگویند. مترادف مهر در زبان عربی لفظ صداق - به فتح و کسر صاد - و صدقه است. دادن مهر از طرف مرد به زن هنگام ازدواج خبر از صداقت و راستی او و نشانهای از علاقه و محبت به زن و تشکیل خانواده است.
ماده ۱۰۷۸ قانون مدنی :
هر چیزی را که مالیت داشته و قابل تمیز نیز باشد می توان مهر قرار داد. منظور از این ماده قانونی این است که مهریه باید قابلیت تقویم به پول را داشته باشد یا دیگران بابت آن پول بدهند و قابل تمیز باشد به این معنا هست که بین دو چیز مردد نباشد مثلا نگوید دو زمین دارم یکی را به عنوان مهریه قبول کن باید مشخص کند کدام زمین را به عنوان مهریه قرار می دهد تا زن آن را قبول بکند.
حق ثبت مهریه، یا مالیات مهریه :
وجهی است که در هنگام ثبت نکاح و سند ازدواج در دفاتر ازدواج، بابت ثبت سندی که در آن، مبلغی مهریه قید شده است، دریافت می شود.
ماده ۱۰۷۹ قانون مدنی :
مهر باید بین طرفین تا حدی که رفع جهالت آن ها بشود معلوم باشد. منظور این ماده این است که لازم نیست تمام اوصاف مهم و غیر مهم در سند نکاحیه برای تعیین مهریه بیان شود همین که با تعریفات بتوان فهمید مهریه چیست کفایت می کند. مثلا وقتی می گویند ۱۴ عدد شاخه گل رز سفید کفایت می کند لازم نیست نوع آن که مال چه کشوری باشد، اندازه آن چقدر باشد و مبلغ هر شاخه مشخص باشد.
انواع مهریه :
از لحاظ استطاعت مهریه به دو دسته عندالمطالبه و عندالاستطائه تقسیم می شود و از لحاظ تعیین مهر در نکاح به مهرالمسمی ، مهرالمثل ، مهرالمتعه و مهرالسنه تقسیم می شود:
این اقسام به اعتبار تعیین و عدم تعیین مهر در عقد نکاح به زن تعلق میگیرد.
مهر المسمی
هرگاه در عقد ازدواج مهر معین شده باشد به آن مهر المسمی میگویند و چنانچه مهرالمسمی به هر دلیلی فسخ شود مهرالمثل به زن تعلق میگیرد. اما اگر هنگام عقد مهر معین نشود دو صورت متصور است :
الف: عقد بدون ذکر مهر واقع شده
ب: یا فی الجمله مهر ذکر شده ولی میزان آن به تعیین یکی از زوجین پس از عقد واگذار شده است که برای هر یک از این صور احکامی است که به تفضیل بیان میشود.
تعیین و عدم تعیین مهر در عقد نکاح هنگام انحلال آن آثار متفاوتی دارد که لازم است هر یک از این دو فرض و احکام و آثار آنها را به تفصیل بررسی کنیم.
1-1- تعیین مهر در عقد ازدواج
تعیین مهر در عقد نکاح دائم واجب نیست و عقد بدون ذکر مهر صحیح است اما در نکاح موقت تعیین مهر لازم و عقد بدون ذکر آن باطل است.
ماده ۱۰۸۰ قانون مدنی :
تعیین مقدار مهر منوط به تراضی طرفین است. به این معنا که در قانون حد و مرز مشخصی برای مهریه در نظر گرفته نشده و هر آنچه مالیت داشته باشد به هر میزان می توان مهریه قرار داد.
ماده ۱۰۸۱ قانون مدنی :
اگر در عقد نکاح شرط شودکه درصورت عدم تادیه مهر در مدت معین نکاح باطل خواهد بود نکاح و مهر صحیح ولی شرط باطل است. در این ماده بیان شده شرط باطل باعث ابطال عقد نکاح نمی شود چنین شرطی باطل است اما از بین برنده عقد نخواهد بود.
مهر معین را مهرالمسمی میگویند و از لحاظ مقدار و ارزش محدودیتی در حداقل و اکثر آن نیست و زوجین یا اولیای آنها میتوانند به هر مقدار که مایل باشند با هم توافق کنند. بعضی از فقها گفته اند که مهر نباید بیشتر از مهرالسنه باشد اما مشهور فقها با این نظر مخالفت کرده اند.
2-1- مهر المسمی و کیفیت آن:
هرگاه مهر زنی در عقد ازدواج تعیین شده باشد آن را مهرالمسمی میگویند؛ به عبارت دیگر مهرالمسمی مال معینی است که به عنوان مهر با توافق زوجین یا اولیای آنها تعیین میشود.
مالی که به عنوان مهر در نظر گرفته میشود میتواند یکی از امور زیر باشد:
1) عین باشد؛ مانند خانه، اتومبیل، باغ معین.
* ماده 1084 قانون مدنی:
هرگاه مهر عین معین باشد و معلوم گردد قبل از عقد معیوب بوده و یا بعد از عقد و قبل از تسلیم معیوب و یا تلف شود شوهر ضامن عیب وتلف است. اگر مهریه مال معین مثل یک دستگاه ماشین باشد و مبنای طرفین بر این بوده که ماشین سالم باشد اگر مشخص شد که چنین چیزی نبوده زن ملزم به پذیرش ماشین ناقص یا معیوب نیست و مرد ضامن بر طرف کردن عیب و نقص خواهد بود.
2) دین باشد؛ یعنی زوج متعهد شود مبلغی از پول یا طلا یا نقره و مانند آن را بعد از عقد به همسرش بدهد و یا طلبی را که شوهر از شخص ثالث دارد مهر زن قرار دهد.
3) منفعت عین باشد؛ مانند اجاره بهای خانه، باغ و ...
4) کار و عمل باشد؛ مانند یاد دادن سوره یا تعلیم حرفه یا هنر و صنعتی خاص یا هر عمل مشروع دیگری به شرط آنکه آن عمل واجب نباشد.
امام خمینی در تحریرالوسیله میگوید: قرار دادن حق مالی ای که قابلیت نقل و انتقال داشته باشد به عنوان مهر برای زن صحیح است، مانند حق تحجیر.
* ماده ۱۴۲ قانون مدنی:
حق تحجیر شروع در احیاء از قبیل سنگ چیدن اطراف زمین یا کندن چاه و غیره تحجیر است و موجب مالکیت نمیشود ولی برای تحجیر کننده ایجاد حق اولویت در احیاء مینماید.
لازم به ذکر است حقوق در یک تقسیم بندی دو قسم است حقوق مالی و غیرمالی؛ حقوق مالی آن قسم حقوقی است که قابل تقویم به پول باشد مثل حق مالکیت و حقوق غیرمالی آن قسم حقوقی است که تقویم به پول نباشد مثل حق زوجیت با بنوّت و...
بعضی از حقوقدانان گفتهاند ممکن است نه عین باشد، نه منفعت، نه عمل؛ بلکه حق باشد اعم از اینکه حق دینی باشد مثل اینکه شوهر تعهد میکند مبلغ یکصد هزار تومان بابت مهر به زن بدهد یا حق عینی باشد مانند حق انتفاع، ارتفاق و یا حق خیار.
بعضی از فقها گفتند اجیر شدن شوهر برای انجام کاری در مدت معین میتواند مهر زن باشد البته این قسم از مهر میتواند تحت عنوان کار و عمل واقع شود و بعضی از فقها اجازه نداده اند.